دید مجنون را یکی صحرانورد بربه رو پشته ای بنشسته فرد
صفحه اش از خاک و انگشتان قلم بر به روی خاک هی میزد رقم
گفت کای مجنون بی دل کیست این؟ می نگاری نامه بهر کیست این؟
گفت: مشق نام لیلی می کنم خاطر خود را تسلی می کنم
چون میسر نیست با من کام او عشق بازی می کنم با نام او
بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه! بي تاب شدن عادت بي حوصله هاست
مثل عكس رخ مهتاب كه افتاده در آب
در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست
يامهدي،ادركني!
باتشکر برادر سیدعبدالله عابدینی
6680 بازدید
5 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
31 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian